خوش اومدین استاد امیدوارم از وبمون خوشتون بیاد... بچه های ماهور



        


می روم خسته و افسرده و زار

سوی منزلگه ویرانۀ خویش

به خدا می برم از شهر شما

دل شوریده و دیوانۀ خویش


می برم، تا که در آن نقطۀ دور

شستشویش دهم از رنگ گناه

شستشویش دهم از لکۀ عشق

زین همه خواهش بیجا و تباه


می برم تا ز تو دورش سازم

ز تو، ای جلوۀ امید محال

می برم زنده بگورش سازم

تا از این پس نکند یاد وصال


ناله می لرزد، می رقصد اشک

آه، بگذار که بگریزم من

از تو، ای چشمۀ جوشان گناه

شاید آن به که بپرهیزم من


به خدا غنچۀ شادی بودم

دست عشق آمد و از شاخم چید

شعلۀ آه شدم، صد افسوس

که لبم باز بر آن لب نرسید


عاقبت بند سفر پایم بست

می روم، خنده به لب، خونین دل

می روم، از دل من دست بدار

ای امید عبث بی حاصل


اصطلاحات موسیقی ۲

 

 

فرم های ارکستری

 

سمفونی: نام رايج ترين اجرای همنوازی امروزی، سمفونی است. در مفهوم امروزی شايد بتوان گفت كه اولين بار به سال ۱۷۴۹ توسط هايدن نوشته شد كه به پدر سمفونی شهرت دارد. يک سمفونی، قطعه ای بس دراز و دارای حجم زياد برای ارکستر است که به طور معمول چهار موومان (قسمت) دارد و يکی يا بيش از يکی از قسمت ها در فرم مشخص «سونات» ترکيب شده است.

سوئيت: فرم موسيقی سازی است مربوط به دوره باروك متشكل از تعدادی (بسته به نظر آهنگساز) هر يك با صفت اختصاصی يك رقص همگی در يك تناليته. بعضی وقتها در ابتدای سوئيت ها قطعه ای قرار می گرفت به نام پرلود البته پرلود ممكن است خودش قطعه ای برای ساز پيانو باشد. سوئيت بر دو گونه است:

سوئيت باروک (قرن هجدهم) و سوئيت مدرن (قرن نوزدهم به بعد)

هر دو نوع سوئيت از يک رديف قسمت های رقص تشکيل شده است. باخ، سوئيت باروک را توسعه داد و از اين روست که اين فرم سوئيت باخ نام دارد. سوئيت مدرن شامل يک سری قسمت است که با نظم و طرحی آزاد تنظيم می شود. گاهی اين موسيقی براي همراهی باله نيز به کار مي رود. دو آهنگساز برجسته ی باله، چايکوفسکي با (باله ی درياچه ی قو) و سوئيت «فندق شکن» و «باله ی زيبای خفته» و استراوينسکی با «پتروشکا» پرنده آتشين و پرستش بهار هستند.

کنسرتو: قطعه ای است برای يک ساز تکنواز به همراهي ارکستر. در يک کنسرتوی معمولی تم آغازين ابتدا به وسيله ی ارکستر و سپس توسط ساز تک نواز اجرا می شود.

اورتور: مقدمه و ابتدا و شروع است كه برای اپرا می نوشتند. رمانس يك قطعه معتدل و ملايم و ميانه رو و آوازی است كه ممكن است در ابتدای موسيقی مثل سمفونی، سونات يا سوئيت قرار گيرد و گاهی هم بصورت مستقل اجرا ميشود، اصولاً آرامش بخش و آرام و سنگين است.

اوورتور کنسرت: اين قطعه، تصنيفی تک قسمتی برای ارکستر است که طی قرن نوزدهم به شهرت رسيد. اين قطعه ممکن است دارای طرحی آزاد باشد يا بر اساس يکی از فرم های تثبيت شده ترکيب شود. اوورتور ها، اغلب به عنوان افتتاح يک برنامه کنسرت به کار می روند.نمونه ی جذاب و مهيج اين فرم اوورتور مشهور رومن کارناوال اثر برليوز است.

 

منبع: سایت رسمی مجید اخشابی

آموزش خلاقيت موسيقی/حامد امرايی



 با استرس در هنگام نواختن چه کنیم؟!

مسئله فشار روانی حتی ممکن است برای زبردست ترین ویولونیست های جهان نیز رخ دهد و همگی آنهابیان می کنند که در چند دقیقه اول اجرافشار روانی قابل ملاحظه ای را درک می کنند اما آنچه مهم است به حدااقل رساندن این فشار روانی است به طوری که در کیفیت نوازندگی تاثیر قابل ملاحظه ای نگذارد.

     نظریه ی «ترس از صحنه»ی هاواس که عمدتا تئوری های مشهور تعادل جسمی او را تکرار می کند به تمام جنبه های این مسئله نمیپردازد و پیشنهاد های تکمیلی زیر می تواند در این زمینه مفید باشد:

   ۱.آمادگی کامل ضروری است.کوچکترین نقص در کار در اجرای عمومی بزرگ جلوه خواهد کرد بنابراین ورزیدگی تکنیکی برای یک اجرای مطمئن ضروری است.

   ۲.ضربان سریع قلب در اجرای لگاتو های با سرعت آهسته ایجاد اشکال میکند.از تنفس عمیق بپرهیزید و مطمئن شوید بازدم خوبی انجام میشود.

   ۳.قابلیت تغییر و انعطاف در انگشت گذاری،آرشه کشی،صدادهندگی و حتی دینامیک ها در تمرین نهایی مهم است.

    ۴.قسمت های آهسته و پاساژ هی ساده را رست کم نگیرید.بر خلاف تصور احتمال عدم موفقیت در اجرای این قسمت ها بیشتر است.

    ۵.با شبیه سازی شرایط کنسرت از غافلگیری جلوگیری کنید.مثلا موقعیت هایی را مانند وضعیتی که یک سیم از کوک خارج شده در نظر بگیرید یا یک سولو از اثری ارکستری را در حالت نشسته و با لباس رسمی شب تمرین کنید.

    ۶.تا حد ممکن در جوامع عمومی بنوازید.

    ۷. در طول روز قدم بزنید و غذایی متعادل صرف کنید و قبل از اجرا پرخوری نکنید.

    ۸.با پریشانی حواس،کم رویی و دست پاچگی به هر نحو ممکن مقابله کنید.

     ۹.دائم به اشتباهات فکر نکنید.هنگام اجرا بهتر است که نگران نتایج کار خود نباشید و تمایل به موفقیت به هر قیمت را در خود مهار کنید.

این هدف به ترتیب توسط نوربرت برینین و یهودی منوهین در زیر بیان شده است:

«برای اینکه بتوانم با یک جمعیت ارتباط برقرار کنم باید بتوانم تنها باشم.من وانمود میکنم فردی تنها هستم و سپس برای خود و پروردگارم مینوازم.»

«حضور هنرمند هنگامی قوی تر احساس خواهد شد که هرچه بیشتر تمرکز کند و متوجه خود باشد و شنوندگان را فراموش کند.»



نکته های پزشکی و روانشانسی، برای همه نوازندگان  
بسیاری از نکات هستند که رعایت آنها در هنگام تمرینات تاثیر بسزایی در پیشرفت شما دارند. همانند یک نوازنده حرفه ای فکر کنید حتی اگر امروز شروع به یادگیری ساز نموده اید! نوازندگان حرفه ای بسیاری بوده اند که بدلیل عدم توجه به بدن و اعضای خود و تمرینات مداوم بعد از سالها دیگر نمیتوانند به نوازندگی ادامه دهند و دچار مشکلات حاد جسمی شده اند.

رعایت برخی نکات ساده موجب تضمین بقای نوازندگی شما خواهد شد.

محیط خود را از وسائلی که میتواند تمرکز شما را بهم بریزد خالی سازید. کامپیوتر، تلویزیون، عکس و از این قبیل وسایل میتوانند موجب شود تا ناخود آگاه دقت شما کمتر شود..... اتاقتان باید تمیز و وسایل در آن منظم چیده شده باشد. محیطی بهم ریخته و نامنظم میتواند کارایی شما را کم نماید.

همیشه قبل از شروع به تمرین صندلی - پایه نت - زیرپایی (در سازهایی گیتار و تار) و کلیه وسایلی که در هنگام تمرین میتواند نقش بازی نماید کنترل نمایید، زیرا که بسیاری از این وسائل اگر شخصی نباشند ممکن است سطح و ارتفاعش برای شما مناسب نباشد.

مطمئن شوید که زمانی که ساز میزنید آیا در راحت ترین حالت ممکن هستید. برای این کار بهترین روش این است که نحوه ایستادن و یا طرز قرار گرفتن بر روی صندلی را به وسیله یک آینه تمام قد کنترل نماید. تمرین جلوی آینه یکی از روش های بسیار مفید است تا شما بتوانید بر مشکلات خود در زمینه استیل نوازندگی غلبه نمایید.

توجه کنید به نقاطی که بدن با ساز شما درگیر میشود و یا وسایلی که هنگام نواختن برای راحتی استفاده مینمایید. آیا همه چیز در حالت طبیعی است یا خیر. واقعیت این است که ساز باید با بدن شما بعنوان یکی از اعضایتان هماهنگ شود در غیر اینصورت عاملی وجود دارد که ذهن و جسم شما را از انجام این کار باز میدارد، پس بدنبال پیدا کردن مشکل اصلی باشید. در این زمینه میتوانید از معلم خود تقاضای راهنمایی بخواهید.

سعی کنید تا خود را مجبور نمایید در هنگام شروع هر تمرین برنامه ای برای گرم کردن عضلات و انگشتانتان برای خود تهیه نمایید، تمریناتی بدور از ساز. زیرا بسیاری تنها به تمریناتی کوتاه برای گرم کردن آنهم توسط ساز اکتفا مینمایند که کار مناسبی نمیباشد

 



ادامه نوشته


 

چگونه مفید تمرین کنیم؟

استفاده درست از وقت به هنگام تمرین ساز، از مهمترین عواملی است که پیشرفت شما را در نوازندگی تضمین می کند، به نکاتی که یکی از مدرسین موسیقی در این باره بیان کرده است دقت کنید.
جری کوکر (Jerry Coker) پروفسور موسیقی و نوازنده توانای saxophone ، استاد دانشگاه و همچنین نویسنده بیش از ۲۰ کتاب در زمینه موسیقی Jazz در ارتباط با روشهای تمرین کردن موسیقی نظریاتی مفیدی دارد که در اینجا به نکات مهم آن اشاره می کنیم.

او معتقد است که هنرآموز برای موفقیت باید تمرین منظم داشته باشد، حداقل روزی ۷۵ دقیقه. بسیاری از ما ممکن است بیش از این مقدار طی روز تمرین داشته باشیم، اما نکته اینجاست که بهره لازم از زمان صرف شده را نمی بریم.
۱- ابتدا برای اینکه وارد دنیای موسیقی شوید به مدت ۵ دقیقه یک ملودی آرام را که دوست دارید تمرین کنید.
۲- به مدت ۱۵ دقیقه تمرین گام و آرپژ انجام دهید.
۳- به مدت ۱۰ دقیقه تمرین الگوهای ملودیک یا Riff انجام دهید.
۴- به مدت ۵ دقیقه روی ملودی های جدید با آکوردها Improvise کنید.
۵- برای مدت ۱۵ دقیق روی در آوردن ملودی از روی نوار یا CD کار کنید به اینکار Transcription گفته می شود.
۶- به مدت ۱۰ دقیقه روی نقطه ضعف های جدی خود کار کنید. مثلآ اگر در بعضی از گام ها ضعف دارید یا با سرعت های زیاد مشکل دارید به آنها بپردازید.
۷- برای مدت ۱۵ دقیقه نیز وقت خود را صرف یاد گیری یک آهنگ جدید بکنید که شامل ملودی و تحلیل هارمونی باشد.

نکات مهمی که یک نوازنده باید رعایت نماید:
قبل از تمرین سازتان سعی کنید تا دستهایتان را گرم کنید. به هیچ عنوان در هنگام شروع تمرین قطعه ای سخت و یا تکنیکال را اجرا ننمایید در بسیاری از موارد عدم توجه به این نکته باعث میشود تا فشار زیادی بر عضلات شما وارد شود و حتی کشیدگی هایی در عضله ایجاد نماید؛ یکی از روش های بسیار خوب اجرای گام و آرپژ با سرعت بسیار پایین میباشد و سپس اجرای قطعه ای ساده برای شروع تمرین.

یک: یکی از اشتباهاتی که برخی از هنرجویان و نوازندگان انجام میدهند این است که به یکباره دست از تمرین میکشند و به سراغ کار دیگری میروند!
بایستی ابتدا و انتهای تمریناتتان را مشخص نمایید و در انتها نیز سعی ننمایید تمرینتان را با اجرای قطعات تکنیکی و سرعتی به پایان برسانید، بگذارید آرامش در دستان شما خود را نشان بدهد، پس با اجرای قطعه ای ملایم (مثلا در حالت آندانته یا آداجیو) تمرینتان را پایان دهید.

دو:در نوشته فوق شیوه شروع و خاتمه تمرینات بررسی شد اما باید توجه نمایید که یک نوازنده حرفه ای به دستان خود اهمیت بسزایی میدهد، پس شما هم حرفه ای فکر کنید و حرفه ای ساز بزنید، مهم نیست که یک هنرجو باشید. قبل از شروع تمرینات با ساز مقداری تمرین کششی انجام دهید و سعی نمایید تا با نرمش و ماساز انگشتان، آنها را برای تمرین آماده سازید.

سه:بعد از هر تمرین سختی و یا در دوره زمانی مشخصی مثلا 15 دقیقه از جای خود بلند بشوید و برای چند دقیقه کوتاه تمرینات کششی را انجام دهید و با تنفس عمیق انرژی تازه ای را به خود منتقل نمایید. یکی از نکاتی که بسیاری از هنرجویان فراموش میکنند، تنفس در طول قطعه است! سعی نمایید تا با کمک استاد خود یاد بگیرید تا در چه وقت و در چه قسمتهایی باید تنفس نمایید، این نکته در قطعاتی با سرعت بالا و در مدت زمان زیاد، اثرات خود را نشان میدهد و خستگی زیادی برای شما به ارمغان می آورد! آسیب دیدگی تنها احساس درد در عضلات نمیباشد بلکه خستگی ناشی از عدم تنفس صحیح در هنگام نواختن نیز جزو صدماتی میباشد که در طولانی مدت عوارض بدی را بر بدن شما میگذارد.

چهار:پس از پایان تمرینات نیز با یک سری تمرینات کششی سعی نمایید تا از فشاری که بر روی عضلات آمده بکاهید. استفاده از آب گرم و ماساژ انگشتان یکی از روشهای بسیار خوب برای این کار میباشد.

پنج:یکی از عادتهای بد در نوازندگی اینست که وقتی معین را برای تمرینات خود اختصاص ندهید و بدتر از آن اینکه هر چند ساعات یکبار تمرین کوتاهی را با شدت زیاد بر روی ساز انجام دهید و دوباره به سراغ کارهای دیگرتان بروید و این کار را در طول زمان چندین بار تکرار نمایید. جدا از نرسیدن به پیشرفتی مناسب در نوازندگی عضلات و بدن شما نیز در برابر این نوع تمرین واکنش نشان میدهند که خود آسیب پذیری شما را بالا میبرد.

شش:تمرین تنها فیزیکی نیست بجای اینکه تنها با عضلاتتان ساز بزنید قبل از شروع هر تمرینی چه گام و چه قطعه با نگاه کردن به نت قطعه مورد نظر، ذهن خود را برای تمرین آماده سازید. به عقیده شخصی (نگارنده) بسیاری از تمرینات عضلانی تنها وقت شما را میگیرند و کار مفیدی را انجام نمیدهند! درواقع تنها شما خسته میشوید و حس کاذب پیشرفت را به شما دست میدهد؛ در حالیکه با تمرینات ذهنی میتوانید با فشار کمتر و بازدهی بالاتر از تمرینات خود استفاده ببرید.   
بسیاری از نوازندگان مشهور بوده اند که به دلیل این فشار بیش از حد دیگر از نواختن ساز عاجز مانده اند.         
دیگر زمان تمرینهای فیزیکی با صرف ساعت های زیاد به پایان رسیده است، تاثیری که یک ساعت تمرین ذهنی بر روی شما دارد بیش از ساعتها تمرین فیزیکی است؛ (این گفته بسیاری از ویرتوزهای معاصر است مانند گلن گولد است) در مقالات اتی برخی از این تمرینات معرفی خواهد شد.

هفت: تمرینات کششی بر روی ساز نیز بسیار مفید است اما توجه کنید که این تمرینات حتما باید بعد از گرم کردن انگشتان صورت گیرد.

هشت: از تمرینات خود لذت ببرید! تمرین تنها ایجاد صداهایی گوشخراش و بی معنا نیست بلکه باید سعی نمایید تا تمرینات خود را متنوع سازید و در هنگام اجرا با لبخند و بدون هر گونه تنش خاصی در عضلات فک و چهره به تمرین بپردازید. تابحال شاید برخی از نوازندگان را دیده اید که در هنگام نواختن یک نت اشتباه اخم میکنند و یا دندانهاشان را بهم فشار میدهند یا حتی شاید خود شما نیز از ان دسته نوازندگان باشید!

نه :نوازنده حرفه ای کسی است که حتی در زمانی که اشتباه میکند طوری با مخاطب رفتار کند که هیچ اتفاقی نیافتاده است و با آرامش خاصی کار خود را ادامه دهد. اشتباه در اجرا یکی از نکاتی و یا فراموشی چیز عجیب و غیرقابل تحملی نیست و بسیاری از برجسته ترین نوازندگان دنیا نیز در اجراهای خود اشتباهاتی را صورت میدهند اما فرق آنان با دیگر نوازندگان در چیست؟ مهم نحوه برخود شما با این مساله است. یکی از شیوه های رفع این مشکل (اخم کردن و یا بهم فشار دادن دندان) این است که در هنگام نواختن دهانتان را باز نگه دارید؛ شاید کمی عجیب باشید اما روشی کاملا کاربردی و علمی میباشد و جدا از آن کمک شایانی به بهبودی وضعیت تنفسی خود مینمایید!

ده:از تکنیک ها پیشگیری کننده و آرامش دهنده نیز استفاده نمایید. استفاده از تکنیک های موزیک کینزولوژی - تکنیک های الکساندر و یوگا و تای چی بسیار موثر میباشد.

یازده: ورزش را فراموش نکنید! ورزشهایی از قبیل دوچرخه سواری و شنا و کوه پیمایی بسیار مفید میباشد. اما ورزشهایی چون بدنسازی بدلیل بر هم زدن تعادل و بالانس میان عضلات انگشتان برای نوازنده سازهایی مانند گیتار و پیانو مناسب نیست بلکه ورزشهای هوازی (آیروبیک) بدلیل بالا بردن گردش خون و افزایش میزان تنفس بسیار مناسبتر میباشد.

دوازده:مهمترین نکته در تمرین و بطور کل در نوازندگی داشتن هدف میباشد. برای تمرین هر قطعه و هر اتود و هر گامی هدف و نکاتی که از آن میخواهید را مشخص نمایید. تمرینات بر حسب عادت و یا اجبار بیشترین آسیب ذهنی را بر شما وارد می سازد.

نکته آخر: به هیچ وجه فکر این را نکنید که نمیخواهید یک نوازنده حرفه ای بشوید! و اگر امروز تنها برای ساعاتی کوتاه تمرین میکنید احتیاجی به رعایت این مسائل نیست. رعایت این نکات شرط اول نواختن هر سازیست.

تنها تورا دوست دارم...

میخواهم از تو بنویسم ...از تو و برای تو....  

برای تو که در تمام لحظاتم حضور داری

خنده هایم برای توست با تو بودن مرا شاد میکند

وبی تو بودن ......مرا گریان....

تو با من هستی در حالی که فاصله ماشاید به وسعت آسمان آبی خداست

تو با منی چون در قلب من حضور داری...

قلبم را با دنیا عوض نخواهم کرد...

چون تو در آنی....

هاااای....ای تنها معشوقم

تنها تورا دوست دارم و تنها با یاد تو زندگی میکنم... نفس میکشم...

با هر نفسم عشق تورا لمس میکنم ...

 و تنها تورا دوست خواهم داشت...تنها تورا....

دوستت دارم

                                                                             ف-عرفانیان

تاریخچه موسیقی

  ريشه اصلي موسيقي

ریشه های اصلی موسیقی در ایران و یونان بوده است و غربی ها طبق روایتهای تاریخی موسیقی جدی و هنری وتقریباً مدون خود رااز سده چهارم میلادی شروع كردند و قدیسی موسیقی را از طریق كلیسا به اهمیت ویژه رساند. موسیقی این دوره اغلب مذهبی و محدود به آثار خاصی در ارتباط با حكایتها و دستور العملهای كتاب مقدس (انجیل) و خواندن سروده های آن بوده است. البته پیش از قرن چهارم میلادی هیچگونه اطلاع صحیحی از وضع موسیقی در دست نیست، تنها از كتابهایی كه از آن زمان بیادگار مانده بخصوص در نوشته های پیروان مسیح نام آوازی كه مربوط به روایات مسیح پیش از حركت و صعود به كوه زیتون است ذكر شده است. تا آنزمان موسیقی بصورت مونوفونی (یك صدایی) بوده و از سده نهم میلادی پولیفونی (چند صدایی) در موسیقی مورد استفاده قرار میگیرد و بتدریج تحولی در صدا دهی موسیقی بوجود می آید. تا قرن هفدهم موسیقی مطلقاً در اختیار اشراف و دربارها و بخصوص كلیسا بوده بطوریكه اگر گروههای ذكر شده حمایت و پشتیبانی خود را اواسط قرن هفدهم كم كم و بتدریج موسیقی از تسلط كلیسا و دربار خارج میشود و با حضور باخ كه از موسیقیدانان بنام آلمانی است شمایل و كارآیی این هنر رو به تغییراتی می گذارد، البته باخ دراختیار كلیسا و اشراف بوده و حقوق دریافت می كرده اما تحولی عظیم در موسیقی غرب ایجاد نمود.

موسیقی در قرون وسطی

رومیها كه در تمدن وارث یونانیها بودند موسیقی را نیز مانند سایر آثار هنری از آنها اقتباس كردند در جشن بزرگ رم به سال 360 پیش از میلاد نخستین بار، یك درام به همراهی موسیقی و بدون مكالمه (پانتومیم) نمایش داده شد اساس موسیقی كلاسیك رم را به وجود آورد در قرون وسطی به تقلید یونانیها آوازهای دسته جمعی همراه رقص درنمایش تراژدی و كمدی معمول گردید كلیسا از بدو تأسیس تا قرن 15 وظیفه بزرگی در تكامل موسیقی به عهده داشت و پیشوایان مذهبی كه در اواخر قرن ششم میلادی توسط پاپ گری گوار اول كه اسقف اعظم كلیسای رم بود و موجب شد تا فرم های سرود گر گوری مثل مس كه یك رشته آوازهای مذهبی است كه در كلیساس كاتولیك برای متن یك دعا خوانده می شود و ركوئیم (مرثیه) كه بیشتر به یادبود مردگان ساخته و اجرا می شود و معنای آرامش دارد و فرم های دیگری نظیر كائنات و موتت كه بیشتر برای خواندن و كلام و آواز است توجه آهنگسازان دورة بعد مثل دورة كلاسیك را جلب كرده و از اهمیت خاصی برخوردار بوده است.

هنر جدید: فیلیپ دوویتری اسقف فرانسوی یكی از تتئوریسین های بزرگ فرانسه بود كه تحقیقات خود را در هنر موسیی به صورت رساله ای منتشر كرد و نام ARSNOVA یا هنر جدید نامید كه این موضوع مربوط به نیمه قرن 13 می شود. گیوم دوماشو یكی از دیگر آهنگسازان و تئوریسین های هنر جدید است و به واسطة آثاری كه در موسیقی مذهبی و غیر مذهبی غرب به یادگار گذاشته میتوان بزرگترین آهنگساز قرن 14 دانست.

موسیقی در دورة رنسانس

در اواخر قرن 15 میلادی تحول بزرگی در افكار و عقاید دانشمندان اروپا بوجود آمدكه بنیان علوم قدیم را در هم ریخت به این مناسبت دوره ای را كه صفحه جدیدی در تایرخ تمدن اروپا باز كرد رنسانس یا تجدید حیات نامیدند. پیشوای تجدد حیات اروپا بیشتر كشور ایتالیا بود كه با ظهور نویسندگانی مانند ماكیاول و تاسو و هنرمندان بزرگی چون برامانته/ لئوناردو داوینچی/ رافائل و میكل آنژ این تحول بزرگ را بنیان نهاد. همچنان كه یونان مهد تمدن قدیم بود. ایتالیا بانی تمدن جدید اروپا شد. پلی فونی (یعنی چند صدایی) از قرن 9 میلادی در موسیقی پیدا شد با این وصف علمی كه امروز آنرا هماهنگی با هارمونی می نامند. هنوز بوجود نیامده بود. از اواخر قرن 15 یك قاعده كلی برای آوازها و نواهای چند صدایی وضع شد كه آنرا كنترپوآن نامیدند. طبق این قاعده چند آهنگ مختلف كه در یك زمان شنیده می شود باید طوری با هم تركیب شو دكه گوش آنرا نامطبوع تشخیص ندهد. واژه كنترپوآن لاتینی و معنای آن نقطه در مقابل نقطه است منظور از نقطه در برابر نقطه، نت یا ملودی در برابر ملودی است. كنتراپون در قدیم نوعی موسیقی را گفته اندكه شامل 2 یا چند صداست و نت های ملودی هر بخش بانت های متناظر بخش یا بخش های دیگر هم زمان اجرا می شود.

آغاز دوره جدید در موسیقی غرب:

قرن 17 مقارن با یك سلسله تحولات بزرگ موسیقی است و در حقیقت هنر جدی و كلاسیك موسیقی از ابتناء، این دوره شروع میشود.

دوره باروك م 1750 – 1600 – باروك در اصل به سبك معماری متعلق به قرون 17-18 و یا دقیقتر از سال 1600 تا سال 1750 میلادی در آلمان و اطریش اطلاق می شد و بر همین زمینه گاهی موسیقی همان دوره را نیز چنین نامیده اند. كلمه باروك احتمالاً از نام نقاش ایتالیایی كنت باروچیو مأخوذ است كه سبكی خشن در هنر نقاشی داشته است. برخی ازهنر شناسان و محققین فرانسوی این اصطلاح را برابربا زشتی، زمختی و ناهنجاری در هنر گرفته اند... موسیقی باروك، موسیقی متداول بین سال های ذكر شده می باشدكه تقریباً دارای هارمونی در هم برهم و مدگردی خشن و ناهنجار و غیر طبیعی بوده است. آهنگسازان مشهور این دوره سباستیان باخ، فیلیپ امانوئل باخ، جورج فردریك هندل، آنتونیو ویوالدی و تعدادی دیگر می باشد.

پیدایش هم آهنگی (هارمونی):

هارمونی یا هم آهنگی، علمی است كه از قواعد وصل كردن صداها و تنظیم میگیرد و آهنگساز با فراگیری آن قادر میشود آثاری به شیوه پولیفونی بسازد. به بیانی دیگر همانطور كه ملودی از ریتم ناشی میشود، هارمونی نیز از ملودی بوجود میآید. همانطوریكه قبلاً ذكر شد پولیفونی از قرن نهم میلادی در موسیقی پیدا شد. با این اوصاف، علمی كه امروز آنرا هم آهنگی یا هارمونی مینامند هنوز بوجود نیامده بود.

در پولیفونی نواهای مختلف و فواصل مطبوع چند صدایی استفاده میشد ولی قواعدی كه طرز بكار بردن آنها را معین كند وجود نداشت. از اواخر قرن پانزدهم یك قاعده كلی برای آوازهای چند صدایی وضع شد كه آنرا كنترپوآن نامیدند. در قرن شانزدهم تدریجاً قواعد جدیدی برای آن وضع گردید و بالاخره كنترپوآنی كه در آن ریتم و كلمات و آواز در كلیه صداها مساوی بود هارمونی خوانده شد. به این ترتیب بعد از دو عامل اصلی موسیقی نوا (ملودی) و ضرب (ریتم) عامل سوم بنام هم آهنگی (هارمونی) به آنها افزوده شد و طی سالهای متمادی چنان تحولی درموسیقی بوجود آورد كه تاریخ موسیقی را تغییر داد و مرحله جدیدی در عالم این هنر باز كرد.

بافت در موسیقی:

نمونه تركیب شدن صداها با همدیگر بافت در موسیقی است. بافت شامل

پلی فونی-مونوفونی-هموفونی

ساده ترین نوع آن مونوفونی است كه معنی آن تك صدایی است، در یك اركستر 5 و 6 نفره ممكن است فقط یك صدا را ایجاد كنند یا یك صدا و یك ریتم را ایجاد كنند. در بافت پلی فونی چند ملودی رابا هم میشنویم یعنی اینكه در یك اركستر یك موسیقی چند صدایی و یا چند خطی كه هر كدام به تنهایی ارزش ملودیك دارند یا هر كدام كه ملودی جدایی هستند ولی با هم ارتباط هم دارند. هموفونی یك ملودی مشخص نواخته میشود و بقیه سازها آنرا همراهی میكنند و آن سازها نمیخواهند خودشان رامطرح میكنند. یك ملودی با خصوصیات بارزو مشخص كه بقیه اصوات آنرا همراهی میكنند.


سازبندی (اركستر اسیون)

سازشناسی: مقوله ای كه به گستردگی صوتی سازها و تكنیك ها و توانائیهای سازها و همچنین به جنس صدا مربوط میشود. سازبندی: هنر تنظیم اثر برای سازهای مختلف، هنر انتخاب سازهای مختلف برای اجرای یك اثر موسیقی.

موتیف: كوچكترین جزء در موسیقی نوت است و كوچكترین ساختار موسیقی با كلمه موسیقی كه دارای مفهوم مشخصی باشد موتیف است كه به آهنگساز اجازه میدهد تا موسیقی را گسترش دهد.

تم: گستردگی تم از موتیف بیشتر است در واقع یك جزء موسیقایی كه مفهوم گسترده تر از موتیف دارد و معمولاً از موتیف طولانی تر است.

موسیقی دوره كلاسیك: 1820 – 1750

از سال 1750 به بعد شاهد ظهور دوره جدیدی هستیم. این كلمه مفاهیم مختلفی دارد.

كلاسیك هنر دوران روم و یونان باستان

هر آثار جاودان و پایدار و بیاد ماندنی

 

(دوره كلاسیك) هنرتجسمی موسیقی نوازن و وضوح ساختاری

در دوره باروك تفكر عقل گرایی بود و به پیچیدگی خیلی اهمیت می دادند، در نتیجه طالب زیبایی تنها نبودند كه آهنگسازان دوره كلاسیك مثل 1ـ ژوزف هایون 2ـ ولفاگانگ آمادئوس موتسارت 3ـ لودویك ون بتهوون و خیلی آهنگسازان دیگر در كنار پارامترهای پیچیده علمی و فنی به زیبائیهای موسیقی نیز اهمیت داده و آثار جاودانی خلق كردند.

مشخصات دوره كلاسیك:

تضاد حالتها: موسیقی دوره باروك به این شكل است كه اول آنرا میشنویم تا آخر همان است. یك حالت مشخص ازاول تا آخر وجود دارد و حالت جدیدی به وجود نمی آید اما در دوره كلاسیك میخواستند كاری كنند كه مردم خوششن بیاید و تضاد حالت به وجود آیدكه این تغییر حالت هم درتم ها است و هم در ریتم است. ارائه تیم های مختلف برای بوجود آوردن تضاد حالت است.

ریتم: در دوران باروك یك ریتم ثابت وجود داشته تا آخر قطعه ولی در دوره كلاسیك ریتم در حال تغییر است.

بافت: در دوره كلاسیك غالب ترین بافت هموفونی است. یك ملودی مشخص و بارز، بقیه سازها برای همراهی و شیرین تر كردن آن ولی در باروك بیشتر پلی فونیا ست. در این دوره جالب است بدانیم یك بافت تا آخر قطعه وجود ندارد و ممكن است تغییر كند.

ملودی: كنار هم قرار گرفتن اصوات مختلف ملودی را بوجود می آورد. در دوره كلاسیك ملودی عكس دوره باروك هم عامیانه، هم ساده و هم زیبا است در حالیكه در دوره باروك خیلی پیچیده و با تزئینات زیادست (در دوره باروك موسیقی متعلق به طبقه اشراف و كلیسا بوده ولی در دوره كلاسیك موسیقی مردمی بوده و برای مردم ساخته می شده است) موسیقی از دل مردم بر آمده و به عنوان عنصر اصلی ساخت موسیقی از آن استفاده می كردند یكی دیگر از خصوصیات ملودی تقارن است كه ملودی هابا هم متقارن هستند مثل ملودی a a.

دینامیك و استفاده از پیانو: دینامیك حالتهای مختلف موسیقی است كه با افزایش و كاهش شدت صدا ایجاد تفاوت می كند (در موسیقی به وسیله تغییر شدت). هر صدای موسیقی یك شدتی دارد فركانس مختلف دارد زیر و بم، سوم كشش صدا طولانی و كوتاه، چهار رنگ صدا، دینامیك صدا باعث زیباتر شدن و آوازی تر شدن موسیقی می شود.

(فورته F = قوی ، P پیانو = ضعیف)

در دوره باروك تغییر دینامیك به صورت پله ای است ازیك شدت یك دفعه به شدت دیگر میرویم. این تغییر پله ای دینامیك به تغییرات تدریجی تبدییل شد یعنی صداها تدریجاً ضعیف و ترجیحاً قوی می شود. باعث شد كه ساز پیانو مورد توجه قرار بگیرد، در سال 1775 ـ 1700 در اوج دوره كلاسیك چون پیانو قابلیت بسیار فراوانی برای تغییر تدریجی شدت موسیقی پیدا كرد و به خاطر قابلیت دینامیك مورد توجه آهنگسازان قرار گرفت.

اركستر كلاسیك:

در دوره كلاسیك اركستر تشكیل دادند كه از این سازها تشكیل میشد:

 *سازهای زهی ویلن

ویولا (ویلن آلتو)

ویولن سل

كنترباس

*سازهای بادی چوبی فلوت

كلارنیت

ابوا

فاگوت

كرانگله

*سازهای بادی برنجی هورن

(بادی مسی) ترومپت

ترومبون

توبا

*سازهای كوبه ای تیمپانی

(پركاشن) سنج ها

طبل ها

طبل بزرگ

سایدرام

 

به طور كلی سازهای زهی برای ملودی موسیقی است. بادی چوبی برای رنگ موسیقی. بادی برنجی برای پاساژهای قوی سازهای كوبه ای برای تأكید و ریتم.

توضیح: ارتباط یك ملودی با یك ملودی دیگر ممكن است به وسیله ملودی های دیگر باشدكه به آن پاساژ میگویند ارتباط دو جمله موسیقایی.

فرم های موسیقی كلاسیك: معنی كلی فرم یعنی قالب یا ساختار موسیقی مثل آب میماندكه در هر قالب شكل آنرا میگیرد. تضاد در همه موارد حاكم است. فرم های مختلف و متنوعی وجود دارد. مهمترین آنها فرم سونات است.

1-7- فرم سونات: به شكل ABA است. از 3 بخش تشكیل شده یك بخش میآید بعد یك بخش جدید سپس همان اولی قرار میگیرد و با تغییراتی تكرار میشود.

EXPOSISON:A: ارائه تم ها (تم اول ودوم)

معرفی تم ها ـ پلی بین تم ها قرار داردكه آنها ر ا بهم ربط می دهند. بعد از معرفی تم ها قسمت پایانی وارد میشود.

DEVELOPMEN :بسط و گسترش

تم های معرفی شده با تغییراتی بسط و گسترش مییابد.

A : ارائه دوباره و جدید تم ها است: تم هایی كه معرفی كردیم دوباره میپردازیم به معرفی مجدد و گسترده تر تم های اصلی در این قسمت كودا (قسمت پایانی) بوجود میآید در موسیقی كلاسیك حتماً باید شنونده را مطمئن كنیم. موسیقی پایان یافته است و پایان باید مشخص باشد. در قسمت A دوم همان شخصیتها هستند و همان تم ها هستند ولی با تغییرات خیلی مختصر و با یك تنالیته دیگر

2ـ7ـ از فرم های منوئه است: A B A وزن هم سه /چهارم

منوئه تریو منوئه

است. و عموماً این فرم رقص گون است.

3ـ7ـ فرم روندو ... ABCADAE در این فرم دقیقاً تكرار میشود و بقیه قسمتها تغییر میكند.

4ـ7ـ فرم سمفونی: بین 20 تا 45 دقیقه است و خیلی متنوع است. چهار موومان است و از چهار قسمت مختلف تشكیل شده (موومان اول به فرم سونات است) سمفونی اثری است برای اركستر بزرگ كه تمام اركستر اهمیت دارد.

5ـ7ـ كنسرتو كلاسیك: 3 قسمت است 1ـ تند (سونات) 2ـ كند 3ـ تند. مانند سمفونی های بتهوون و هایدن ـ در كنسرتو اركستر یك ساز را همراهی میكنند و تا آخر همان ساز هنر نمایی میكند و اركستر آن ساز را همراهی میكند. زمان آن معمولاً 20 تا 45 دقیقه است. تقابل یك ساز با اركستر در موسیقی كلاسیك معمولاً بصورت كنسرتو میباشد.

سوئیت

از قسمتهای مختلف تشكیل شده كه رقص گونه است و روند و ممكن است موونها قسمتی ا زیك سوئیت باشدیك فرم موسیقی سازی كه آهنگساز آزادی عمل درتعداد دارد.

نكته: موسیقی دوره باروك اغلب كنسونانس است یعنی از فواصل مطبوع تشكیل شده ولی در دورة كلاسیك از فواصل دیسونانس هم استفاده میشد. یعنی صداهای نامجذوب و نامطبوع. هر چقدر به دوره های دیگری موسیقی می رویم استفاد ه از دیسونانس ها بیشتر می شود.

دورة رمانتیك: 1850 – 1820

جنبشی مهم در هنر قرن نوزدهم به ویژه در ادبیات و نقاشی كه تادهه اول قرن بیستم نیز ادامه یافت. در هنر موسیقی میتوان جوانه های آنرا در آثار بتهوون و افول این دوره را در آثار دبوسی دانست. دوره رمانتیك را تاریخ نویسان بر 3 مرحله تقسیم كردند نخست دوره ای است مابین سال های 1820 تا 1850 كه آنرا غالباً رمانتیك اولیه نامیدند پس از آن مرحله دوم سال های 1850 تا 1890 را شامل است و مرحله سوم كه آنرا دورة رمانتیك نو یا نئورمانتیك نیز گفته اند فاصله بین سال های 1890 تا 1910 را شامل می شود. در دورة باروك موسیفی حالت خفقان داشت و از قواعد شدید علمی تبعیت میكرد، در دوران كلاسیك موسیقی مثل جوانه ای است كه در حال رشد كردن است. خصوصیت سبك رمانتیك در موسیقی در مقابل سبك كلاسیك اهمیت یافتن بیان احساسی و درونی در برابر عوامل موسیقایی مانند ریتم، هارمونی و فرم و توجه به زیبائیهای ناشی از آنها است اگر چه نمیتوان نقش عوامل اخیر را در موسیقی دورة رمانتیك ناچیز انگاشت اغلب آهنگ سازان این دوره شدیداً تحت تأثیر سنت ها و عادات ملی و بومی بودند.

سمفونی:

در رایج ترین مفهوم كلمه سوناتی است كه برای اركستر بزرگ نوشته شده باشد. در مفهوم امروزی شاید بتوان گفت كه اولین بار به سال 1749 توسط هایدن نوشته شد كه به پدر سمفونی شهرت دارد. یكی از تفاوت های مهم سمفونی نسبت به سونات در این است كه سونات غالباً در 3 و سمفونی در 4 موومان نوشته می شود.

سوئیت:

فرم موسیقی سازی است مربوط به دورة باروك متشكل از تعدادی (بسته به نظر آهنگساز) هر یك با صفت اختصاصی یك رقص همگی در یك تنالیته بعضی وقتها در ابتدای سودیت ها قطعه ای قرار می گرفت به نام پرلود البته پرلود ممكن است خودش قطعه ای برای ساز پیانو باشد.

اورتور:

مقدمه و ابتدا و شروع است كه برای اپرا می نوشتند. رمانس یك قطعه معتدل و ملایم و میانه رو و آوازی است كه ممكن است در ابتدای موسیقی مثل سمفونی، سونات یا سوئیت قرار گیرد و گاهی هم بصورت مستقل اجرا میشود، اصولاً آرامش بخش و آرام و سنگین است.

معرفی چند فرم سازی:

سولو SOLO: قطعه ای است كه معمولاً برای یك ساز نوشته می شود.

دئو ـ DUET دوئت: فرمی است كه معمولاً برای 2 ساز نوشته می شود.

تریو TRIO: فرمی است كه برای 3 ساز نوشته میشود.

كوارتت QUARTET: برای 4 ساز نوشته و یكی از معمول ترین فرم های موسیقی مجلسی است و معمولاً برای سازهای زهی شامل ویلن 1 و 2 ویولا، ویلن سل میباشد.

كوینتت QUINTET: برای 5 ساز تصنیف و نوشته می شود مثلاً برای پیانو و كوارتت زهی است.

6 ـ سكستت SEXTET: برای 6 تا ساز نوشته می شود.

7- سپتت SEPTET: برای 7 ساز تصنیف میشود.

8- اكتت OCTET: برای 8 ساز تصنیف میشود.

9- نونت NONET: برای ساز تصنیف می شود.

فرم تكتورن:

بیان كردن ماجرا و حمایتی است پوئم = شعر، / از مهمترین انواع موسیقی مجلسی است كه خصوصیات آن كوچك بودن آن نسبت به سمفونی است.

والس: رقصی با میزان 3 ضربی و سرعت عادی كه به سال 1800 بوجود آمد. ریشه والس را باید در رقصی اطریشی به نام لندلر به معنای روستائیان جست كه پیش از مرسوم شدن والس به فراوانی تصنیف و اجرا می شده است.

آهنگسازان برجستة دورة رمانتیك

شوبرت: اطریشی ـ روسینی: ایتالیائی ـ وبر: آلمانی ـ مندلسون: آلمانی ـ برلیوز: فرانسوی - لیست: آلمانی ـ چایكوفسكی: روسی ـ شوپن: لهستانی ـ كورساكف: روسی ـ بتهوون: آلمانی ـ برامس: آلمانی ـ ریچارد اشتراوس: آلمانی و ...

آهنگ سازان دورة رمانتیك با ادبیات و شعر خیلی آشنا بودند و با فلسفه نیز آشنایی داشتند.

شونبرگ با نقاش بزرگ اطریشی به نام كاندیتسكی موسس مكتب اكسپرسیونیسم آشنا شد و نزد او به نقاشی پرداخت و حتی چند تصویر زشت و بد شكل هم كشید. شونبرگ با این عقیده و تفكر جدید و تازه سه قطعه برای پیانو و پنج قطعه برای اركستر نوشت كه از نظر هنری كاملاً‌با نقاشی های كاندینسكی قابل مقایسه بود. به این جهت در محافل هنری با تعجب و شگفتی بسیاری تلقی شد. از همین زمان به بعد او كلیة قواعد موسیقی را در طبقه بندی دستگاهها (مدها) و مقام موسیقی (تنالیته) به هم ریخت. و به جای هفت نت اصلی و پنج نت فرعی كه اساس موسیقی كلاسیك بود دستگاه جدیدی روی دوازده نیم پرده مساوی ترتیب داد و به این طریق سیستم موسیقی دود كافونیك (دوازده تنی) یا موسیقی آتونال (بدون مقام) را به وجود آورد. در این طریقه اصول ملودی و هارمونی كلاسیك تغییر یافت و در عین آزادی با قواعد جدیدی توأم شد. شونبرگ در تشریح نظریه داوزده صوتی می نویسد: اینجا من ناگهان هدف اصلی خود را در تنظیم و وحدت اصوات یافتم. همان هدفی كه سال های متمادی به طور ناخودآگاه من را هدایت می كرد. شونبرگ از سال 1940 به دلیل تجاوز آلمانیهای نازی از خاك اطریش به لوس آنجلس آمریكا رفت و در آنجا شاگردان زیادی به مكتب او پیوستند تا سال 1951 كه از دنیا رفت. از دیگر آهنگسازان دورة مدرن موسیقی: آلبان بزرگ ـ آنتون وبرن ـ ایگور استراوینسكی ـ پاول هیندمیت ـ سرژه ـ بروكفیف‌ـ شوستاكویچ ـ بارتوك ـ زولتان كودای و تعدادی دیگر می باشند. این افراد از پیشتازان مكتب مدرن بودند و سه نفر اولی خیلی شاخص تر هستند.

موسیقی جاز:

جاز موسیقی سیاهان آمریكایی است كه ابتدا به سال 1912 در اورلئان واقع در جنوب آمریكا به وجود آمد و بعد از جنگ بین الملل در سراسر اروپا و آمریكا بسط یافت. در پیدایش لفظ جاز بین موسیقی شناسان اختلاف نظر است. بعضی آن را به معنای تحریك كردن (هیجان)‌ كه در زبان سیاهان به این لفظ می دانند و عده ای هم ریشه آن را در نام چند تن از نوازندگان و خوانندگان سیاه پوست مانند JESS ـ جاسبو (JASBO) و جارلز كه به طور مخفف جاز می گویند. آنها در سال 1912 در نخستین اركسترهای جاز شركت داشتند. مهمترین نوازندگان سیاه كه در تحول موسیقی جاز نقش بزرگی داشتند كینگ اولیور و لوییس آرمسترانگ نوازندگان ترومپت بودند. آنها شیوه ای به نام هات HOT را در موسیقی جاز معمول كردند. بعد از جنگ 1918 موسیقی جاز در موسیقی كلاسیك هم نفوذ كرد. چنانكه استراونیسكی در اثری به نام سرگذشت سرباز وراول در اثری به نام كودك و نفرین جادوگر از ریتم موسیقی جاز استفاده كردند. با این حال موسیقی جاز نتوانست اثر فوق العاده ای در موسیقی كلاسیك بگذارد و یا تحولی در آن ایجاد كند زیرا آن هدف عالی كه در آثار آهنگسازان بزرگ میتوان یافت در موسیقی جاز كه سبك و نسبتاً بی مایه است وجود ندارد. دراركستر جاز سازهای كوبه ای و ضربی اهمیت دارند. اصولاً سازایی كه در یك اركستر جاز به كار می رود ترومپت، ترومبون، لارنیت ـ ساكسیفون ـ پیانو ـ بانجو ـ گیتار ـ كنترباس و بعضی سازهای ضربی است. به علاوه آواز یا ساز تنهایی كه اركستر آنرا همراهی میكند غالباً به عنوان سولیست (تك خوان یا تك نواز) در موسیقی جاز شركت داد.

 

گنجشک به خدا گقت:

 

لانه ای داشتیم ارمگاه خستگیم، پناه بی کسیم بود.

 

طوفان تو ان را از من گرفت،کجای دنیای تورا گرفته بودم؟؟

 

خدا گفت:

 

ماری در راه لانه ات بود، تو خواب بودی باد را گفتم لانه ات رو واژگون کند،

 

انگاه تو از لانه ات  پر گشودی.

 

چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم.

منبع وبلاگ غریبه آشنا...





"کلمه Universe (به معنای جهان) که در زبان انگلیسی برای توصیف بی‌نهایت و فضای لایتناهی به کار می رود از دو جزء UNI به معنی یک و Verseبه معنی آواز ساخته شده است؛ جهان یعنی یک آواز. به تازگی دانشمندان علم ستاره‌شناسی، بعد از تحقیقات وسیع و طولانی، به این نتیجه رسیده‌اند که آفرینش نه با یک انفجار عظیم (به نام بیگ بنگ) که با...

 

 

نوایی آرام آغاز شده است. نوایی که به تدریج منتشر شده و اکنون در تمام فضا جریان دارد. محققان در دانشگاه کمبریج نیز دریافته‌اند که خورشید کهکشان پرسیوس آوازی خاص و ریتمیک می‌خواند. (1) اصوات و نواها نه تنها در اعماق فضا، بلکه در مولکولها و اتمها نیز یافت شده‌اند. دکتر دیوید دیمر (2) زیست شناس و سزوان ژاندر (3) موسیقی دان، سراغ شگفت‌انگیزترین مولکول حیات یعنی DNA رفته‌اند. این ایده کهDNA و موسیقی ممکن است با یکدیگر مرتبط باشند برای اولین بار توسط دکتر سوسومواوهنو (4) مطرح شد. DNA نردبانی مارپیچ است که از یکسری رمز تکرار شونده تشکیل شده است. رمزهایی که با ترجمه بخش اندکی از آن، پروتئین‌ها و در نهایت موجودات زنده شکل می‌گیرند. DNA زبان رمز مشترک در بین تمامی موجودات زنده روی کره زمین می‌باشد، در آغاز حیات تاکنون، و راستی این زبان مشترک چه می‌گوید؟

 

دکتر دیمر و ژاندر، در طی آزمایشات علمی و با ثبت ارتعاشات مولکول DNA به وسیله اسپکترومتر مادون قرمز و تبدیل فرکانسها به نت موسیقی، سعی کردند این زبان مشترک را به صوت ترجمه کنند.(5) و حالا سؤال این است: آیا این اصوات و نتها، ملودیک و آهنگین هستند و یا DNA تنها مجموعه‌ای نامنظم و تصادفی از صدا و فرکانسهاست؟

آنها فرکانسهای DNA یک سلول را به نت ترجمه کرده و شروع به نواختن کردند. نتیجه شگفت‌انگیز بود، یک موسیقی بسیار زیبا!
ژاندر در این رابطه می‌گوید: «برخی از این ترکیبات فرکانسها، بسیار حیرت‌انگیز بودند. با شنیدن آنها من به موسیقی زندگی خودم گوش می‌دادم.
بسیاری از افرادی که به موسیقی DNA گوش دادند، کاملاً هیپنوتیزم و مسحور شده‌اند و بسیاری دیگر نیز ساعتها گریسته‌اند. برخی دیگر اذعان کرده‌اند که این موسیقی نوایی از درون آنهاست و آنهایی که با موسیقی کلاسیک آشنایی داشتند به شباهت موسیقی DNA با آثار نوابغی چون باخ، برامز، شوپن و…اشاره کرده‌اند.
دکتر اوهنو در این باره می نویسد: «ملودی های DNA با عظمت و الهام بخش می­باشند. بسیاری از افرادی که برای اولین بار این موسیقی را می­شنوند، شروع به گریه می­کنند. آنها نمی­توانند باور کنند که بدنشان – که تا حالا اعتقاد داشتند فقط تجمعی از مواد شیمیایی است – شامل چنین هارمونی های معنوی و الهام بخشی باشد.
نه تنهامی­توان باDNAموسیقی ساخت،بلکه حتی امکان معکوس کردن فرایندنیزممکن است.به بیان دیگرشما یک بخش از موسیقی را برداشته و نت­ها را به واحدهای سازنده DNA (نوکلئوتیدها) برمی­گردانید . در پایان نتیجه شبیه یک رشته از DNA می­شود. اوهنو تلاش کرد تا با قطعه شوپن این کار را انجام دهد. در پایان نتیجه شبیه یک ژن سرطانی شد!

دانشمندان از نتایج این یافته­ ها در تحقیقات پزشکی نیز استفاده کرده­اند. اگر شما هم اهمیت دنبال کردن این آواها را بدانید ممکن است به این نتیجه برسید که با بررسی دی ان ای در تریلیون­ها سلول بدن و دانستن نوسانات آنها شاید راهی برای بیش از پنج میلیون نفری که از سال 1990 مبتلا به سرطان تشخیص داده شده­اند، پیدا شود. فابین مامن یک متخصص بیوانرژی است که با کمک هلن گریمال بیولوژیست و موسیقی­دان، بیش از یک و نیم سال بر روی افکت­های سلول­های سرطانی در مرکز ملی فرانسه که یک مرکز معتبر تحقیقات­اند است کار کرده­اند. آنها به این نتیجه رسیده ­اند که سلول­های بافت­های سرطانی صداهای مغشوش و ناهنجاری تولید می­کنند.
و علاوه بر این در آزمایشات بسیاری ثابت شد که قرار گرفتن سلول­های سرطانی در معرض صداها و امواج صوتی، تغییراتی اساسی در آنها ایجاد می­کند، صداهایی که آوادرمانی را به عنوان یک پتانسیل قوی درمانی برای این نوع بیماری­ها و موارد بسیار دیگری مطرح می­کند. مامن همچنین تحقیقاتی را بر روی دو بیمار مبتلا به سرطان سینه دنبال کرده است. هر خانم به مدت سه ساعت در روز در طول دوره یک ماهه تحت آوادرمانی (موسیقی درمانی) قرار گرفتند. پس از اتمام دوره درمان، تومور یکی از آنها کاملا ناپدید شد، اما بیمار دوم مجبور شد تومور را جراحی کند. جراح او گزارش می­دهد که اندازه تومور کاملا کوچک شده بود و تا حد بسیار زیادی هم تحلیل رفته بود.
ازاین یافته­ ها به این نتیجه می­رسیم که وقتی اندام­هایمان بصورت هماهنگ آوازمی­خوانندماسلامت هستیم ووقتی که آنها خارج از تنظیمشان آواز می­خوانند ما احساس بیماری می­کنیم.

و این داستان شگفت‌انگیزتر می‌شود اگر بدانیم که تمام سلول­های بدن یک موجود زنده، دارای یک نوع DNA منحصر به فرد هستند و DNA هر موجود (با وجود زبان و ساختار مشترک)، با DNA دیگری متفاوت است و این بدین معناست که در هر موجود زنده آهنگی ویژه نوشته شده است و در تمام هستی، همه مشغول نواختن آهنگی منحصر‌‌به‌فرد هستند.


منبع:پرتال موسیقی ایرانیان