♫ چیـــزی که اتـــفاقیـــ دنیــــــای مـــن شـــد ♫
بلاگفای .... چی ب سر وبلاگم اوردی!

+ چهارشنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۴ 9:18 Bita |

 

باورم نمیشه انقدر زود 18 سال از عمرم گذشت....

دنیای عجیبیِ دنیای من .... دنیای من و ویولنم


ست جدید دو پست پایین ترِ"

+ چهارشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۲ 11:3 Bita

 

سلام دوستان

راسش قبلا هم گفتم ک پستی در مورد حالت کلی دست چپ نوشتم که ب دلیل نداشتن عکس و کمبود وقت برای عکس گرفتن فعلا اون پست رو نمیزارم  و جاش رو قبل از این پست خالی گذاشتم و امروز در مورد اصول آرشه کشی  میگم.

توی پست ها قبل در مورد "گرفتن آرشه" " گرفتن ویولن" "حالت کلی دست چپ" صحبت کردیم.

امروز در مورد اصول آرشه کشی:

یکی از اصل های اساسی در نوازنده شدن آرشه کشی درسته .

بحث شیرینیه:

"اول اینکه از درست بودن حالت دست و مچ اطمینان داشته باشید اگه نمیدونید رجوع ب پست های قبل"

زمانی ک شما آرشه روی سیم ویولن قرار میدید باید همه عضلات دستتون کاملا رها و آزاد و بدون انقباض باشه وقتی عضلات راحت و رها بشن دیگه آرشه ی وزنی داره ک این وزن خود ب خود باعث میشه آرشه بیافته روی سیم نه این ک انقباض دست باعث بشه که شما آرشه رو محکم بگیری و این گرفتن باعث بشه آرشه از سیم جدا بشه...

آرشه باید رها بشه روی سیم نه اینکه با فشار اون روی سیم قرار بدیم.

بعد شروع میکنیم ب آرشه کشی:

راااااااااااااااااااست.............

چچچچچچچچچچچپ..............

از ابتدای آرشه تا انتهای آرشه ...کامل کامل.از ابتدا تا انتها حتی ی ذره هم جا نذارین

نفست هم باید راحت بره و بیاد نباید حبس شه ...دم وبازدم بدون خلل انجام میشه.

یادتون باشه ک آرشه تا لحظه آخر روی هر سیمی ک هست باید با خرک موازی باشه یا اینکه با سیم زاویه ۹۰ درجه بسازه.کوچکترین کجی اشتباه و قابل قبول نیست "باید جلوی آینه تمرین کنید تا بتونید آرشه کشی صاف داشته باشید"این تنبلی ک دست شما باز نمیشه و آرشه کج میشه.

مسیر حرکت صاف آرشه فقط با آرشه کشی درست نمیشه بلکه این ی مسیر ذهنیه ک باید توی ذهنتون رسم کنید این مسیر مسیری نیست ک تنها با آرشه کشی پیدا بشه ...مسیریه ک با ذهن باید رسم بشه باید توی ذهنت انجامش بدی تا دست جا بیافته.

وفتی هم آرشه کشی تموم میشه آرشه رو سریع از سیم جدا نمیکنیم بلکه اراده میکنیم تا آرشه رو برداریم نه اینکه غیر اردای...چون اون فرار آرشه است.پس کمی مکث میکنیم و بعد آرشه رو بر میداریم 


البته این پست هم عکس میخواد و ب زودی براش عکس قرار میدم.

چقققققققققققدر تنبلم.اینم عکس هفته:

دنیای من و ویولنم


بی ربط نوشت


ادامه مطلب
+ شنبه ۲۱ دی ۱۳۹۲ 11:16 Bita |

 

سلام


امروز در مورد:
"حالت کلی دست چپ و مچ دست چپ روی گریف "صحبت میکنم.

" این پست بسیااااااااااااار بلند و بالاست و صرفا برای ویولنیست هاست  پس مجبور به خوندن نیستید "

 خب قبل از شروع هنرجو باید بتونه ب راحتی و بدون انقباض و فشار ویولن رو نگه داره بعد از این مرحله نکته قابل توجه  ومهم که در خیلی از مراکز موسیقی اهمیت داده نمیشه حالت دست چپ و نحوه انگشت گذاری هست.در اکثر مواقع هنرجو بعد از یکی دو سال متوجه میشه که انگشت گذاری از پایه اشتباه بود و همین باعث میشه که نتونه ادامه بده.

شاید الان بعضی ها جدی نگیرند اما مطمئن باشن ک پشیمون میشن. پس به دنبال استادی باشن که ب آموزش پایه با روش درست تاکید داشته باشه .


آموزش امروز:

توی پست های قبل در مورد (نحوه صحیح گرفتن ویلن) صحبت کردیم وگفتیم که ویولن باید نه خیلی بالاتر از شانه و نه خیلی پایین تر...البته گفتیم کمی تمایل به سمت بالا خوبه.

+در ابتدا هنرجو بعد از آموزش گرفتن ویولن رو کتف، ی حالت کلی از فرم دست چپ رو یاد میگیره بعد هم آرشه کشی و بعد ها انگشت گذاری،پس ماهم فعلا ی حالت کلی رو میگیم.


1. حالت کلی مچ:  
توی خیلی از وبلاگ ها و سایت یک سری عکس منتشر شده(همون آقایی که پیراهن صورتی داره و بکگراند پشتش هم قهو ه ایی)...من نمیگم اشتباه  اما خب.....!

ابتدا:

زمانی که ویولن روی شونه قرار دادید دستتون رو از کنار بدن بالا میارید و روی دسته ویولن و کنار شیطانک قرار میدید.

آموزش صحیح مچ برای افراد ی که تازه شروع به کار کردند:

مچ بایدِ باید به  بیرون شکسته بشه(البته این کار بعد از 3 تا 4 سال تمرین اجبار نداره چون دست آزادی عمل خودش را تا اون زمان پیدا کرده  اما در ابتدا ضروری و اجباره.

+حالت درست مچ:


+حالت اشتباه مچ که به سمت داخل خم شده و فرم دست رو به هم ریخته و عمرا اگه با وضع پیش رفتن بشه به خوبی پوزیسیون کار کرد:



+حالت صاف مچ که اشتباه نیست! اما اگه به بیرون شکسته بشه شاید ابتدا یکم سخت باشه اما به مرور متوجه میشید که چقدر بهتره بعد از چند سال دیگه سیلقه ای هستش ک یا شکسته باشه یا نه صاف باشه اما تا حداقل 5سال شکسته باشه مچ:

ببینید استادای بزرگ چون نوازنده هستن و ب دلیل مهارت زیادشون دیگه به این ظرافت ها توجه ندارند اما استاد خوب باید اینو به شاگردش بگه.اینکه مچ ب بیرون شکسته نشه بعد ها ک شاگرد میخواد پوزیسیون بزنه دچار مشکل میشه .چرا؟

برای پوزیسیون های نزدیک گریف مچ باید شکسته باشه حتما، اما اگر هنرجو از الان شکستگی مچ و نوع انگشت گذاری در این حالت رو یاد نگیره بعد برای پوزیسیون زدن نمیتونه به خوبی مچ رو بشکنه به سمت بیرون، و دچار مشکلات زیادی میشه.


2.آرنج و ساق دست:

آرنج و حالت ساق دست شما هم باید به شکل زیر باشه:

+ زمانی که دستتون رو خم میکنید زاویه دستتون باید 90درجه باشه وهم راستای بدنتون یعنی نه  جلوتر بدن و نه  عقب تر از بدن.


3. انگشت ها:

انگشت ها هم به طور خمیده حلالی و به فاصله  نیم سانت از گریف,بالای گریف قرار میگیره(نکته قابل توجه و مهم اینه ک استخوان 4 انگشت دست چپ نباید به بیرون شکسته بشه و برآمده بشن خصوصا انگشت کوچک )این کار تنها با تمرین زیاد درست میشه ، و اینکه دستتون رو هرچه بیشتر به سمت گریف مایل کنید بهتره،در ابتدا کمی سخته اما اگه نتیجه نگرفتید هرچی خواستین بگید.

+حالت درست انگشت ها:


+گرد بودن انگشت کوچک: 

خواهشا خیلی دقت روی انگشت کوچک داشته باشید وگرنه بعدها برای پیدا کردن جای دقیقش دچار مشکل میشید.حواستون باشه به هیچ عنوان استخوان بر آمده نشه.یکی از مزیت های شکسته شدن مچ اینه که نمیزاره استخوان ها برآمده بشن و هرانگشت بالای قسمتی که قراره فرود بیاد روی گریف قرار گرفته .یعنی سرجای خودش.

هرچه دست بیشتر به سمت گریف مایل باشه استخوان ها هم کمتر بر آمده میشن.


4. نحوه قرارگیری شصت:

+ شصت شما باید دقیقا به صورت عکس زیر باشه.چون در این حالت دست شما دچار انقباض نمیشه و وانگشت گذاری راحت میشه.

هیچوقت شصت تون رو سفت نکنید.انقدر تمرین کنید تا حتی زمانی که شصت تون آزاده بتونید بنوازید.خیلی از نوازنده ها این کارو بلدند. اما زمان و تمرین میخواد.


+ در شکل زیر شصت به بیرون برآمده شده واین یعنی فاجعه به این علت که دست فرم اصلی خودش رو از دست میده و سفت میشه.


+ درشکل زیر هم شصت فرورفتگی داره  به سمت داخل خم شده و اشتباه:

 * واین ب ین دلیل  اشتباه که:

شما وقتی  دست چپ رو روی گریف قرار میدید. بین  انگشت سبابه و انگشت شصت  در زیر گریف بایده یک فاصله (Vشکل)  ایجاد بشه و اگر شصت فرو رفتگی داشته باشه این فاصله ایجاد نمیشه و  بدون شک بعد از مدتی انگشت ها آزادی عملشون رو کاملا از دست میدن و نمیتونن قدم از قدم بر دارند.

mylovelyviolin.blogfa 



+ ی چیزه دیگه:

انگشت شصت باید تقریبا روبه روی انگشت اشاره باشه  یعنی کنار شیطانک.توی عکس زیر محدوده حرکتش رو با قرمز مشخص کردم،یعنی توی اون محدوده هر جا که باشه خوبه اما  بیشتر یا کمتر اشتباهِ .




چند نکته:

+ دستتون رو به هیچ عنوان سفت نگیرید

.+ مچ به سمت بیرون باشد.

+ 4استخوان انگشتان دست چپ برآمده نباشند.مخصوصا انگشت کوچک.

+ دقت کنید فاصله (Vشکل) با صحیح قرار دادن  انگشت شصت و سبابه ایجاد شود.

+ شصت به بیرون برآمدگی یا ب داخل فرورفتگی نداشته باشد.

+ شصت کنار شیطانک قرار بگیرد و خیلی ب جلو حرکت نکند.

ستتون رو هرچی بیشتر به سمت گریف مایل کنید،این باعث میشه در انگشت گذاری موفق تر باشید.

+توجه به آرنج.



در پست بعدی در مورد اصول آرشه کشی صحبت کردم.

+ شنبه ۲۱ دی ۱۳۹۲ 7:11 Bita |

 

 

طبق روال هر سال امسالم یلدای ما چهارنفری برگزار میشه

فعلا هم تنهام و نازه از کلاس بازیگری اومدم.

نه از ساز زدن خبریه... نه از تمرین های اجرا.مشکلی پیش اومد ک مانع رفتنم شد.واقعا شرمنده خودم هستم ک اون چیزی ک باید بشم نشدم یا شاید نمیشم؟؟؟

اتفاقات خوب و بدی توی این یک ماه افتاد امیدوارم از همه شون درس گرفته باشم.فعلا سرگرم درسم و اون کلاس بازیگری...

سعی میکنم خوب باشم.

ی دوست  عزیزی هم برای من طرح خیلی قشنگ زده ب شکل کارت پستال  و توش یلدا رو تبریک گفته.

...بگذریم یلدای همه مبارک..چ اونایی ک تبریک گفتن و چ اونایی ک نگفتن.

منم برم ب همه پیام تبریک بدم ....انقققققدر بدم میاد یکی پیشاپیش پیام میده رو گوشی آدم ...عزیزه من چ کاریه!!!هنوز نیومد!!!؟الکی ۱۰تومن حروم مخابرات نکنید...!آ

حتما زمستون خوبیییییییییییییییییییییی در  انتظار ماست حتما

**یلدا مباررررررررررررررررررررررررررررررررررررک**

دنیای من و ویولنمدنیای من ویولنمدنیای من و ویولنم

+ شنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۲ 18:24 Bita |

 

هااااااااااااااااای...هلووووو

گرچه این وبلاگ قرار ی وبلاگ آموزش و فرهنگی در مورد موسیقی باشه اما عاششششششق اینم خاطرهامو توش ثبت کنم مشکلیه آیا؟

اصلا و ابدا قصد نداشتم پست بزارم مگر این ک آموزشی باشه ولی خب ی آن از پشت پنجره توی حیاط رو نگاه کردم و پس از چند روز  بارونی انتظار دونه های قشنگ برف رو دیدم و خیلی خوشحال شدم واقعا .دلم میخواد ۱متر برف بیاد.قلب

این شد ک مثه برق  اومدم پای سیستم  با اینکه ۴.۳۰ کلاس فیزیک دارم. 

این هفته تمرینمون زیاد جالب پیش نرفت ولی کللللللی خندیدیم. قرار بود ک ی ویولن دیگه هم توی گروه باشه ک من مخالفت کردم. حالا معلوم نیست هنوز!

چند روز پیشم  سه تا النگو و ی انگشتر خریدم حالا همه فکر کردن خبریی! حالا تو آموزشگاهی ک کلاس کنکور میرم همه گفتن باید شیرینی بیاری اونم ذرت مکزیکی!!!!! گفتم بابا حداقل بزارید بابای بنده خدا حقوق بگیره  چشم.

کلا جو این کلاسهامو خیلی دوست دارم مختلط هم هستیم ولی خب واقعا اکثریت جنبه ها بالاس اینه ک  واقعا خوبه

چنر روز پیشم یکم حالم گرفته بود ک ی پست نوشتم برای دل خودم و ثبت موقت!!البت الان خوبماااا.

برم ک دیرم شده ...بای.

on time... .

 

 بعدا نوشت:

جواب تست بازگیری ک داده بودم الان  ب دستم رسید و قبول شدم حالا باید ی سری دوره های آموزشیشو  برم... واقعا نمیدونم برم یا نه! البت وقتشم نیست واقعا.. اگه برم واقعا وقتی برام باقی نمیمونه.

 

+ پنجشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۲ 15:43 Bita |

 

 

تمرین های اجرا ک خوب پیش میره و الان دیگه خوشحالم ک این تمرینا هست ج اجرایی باشه و چ نباشه.

توی رفت و امد تمرینا خب من همش باید سازم ب شونم می بود و توخیابون.اونم تو محرم!مثل دیروز گفتم حالا خوبه بگیرنم!نیشخند

این چند روز همش یاد قدیما بودم و کلی با خودم خلوت کردم.(این قدیما یعنی دوسال پیش!)

گریه هم کردم نیشخند

 جمعه ایی ک گذشت من رفتم تست بازیگری دادم همینطوری!انقدر باحال بود ک حد نداشت  حالا جوابش نیومده .خب کلا کارای هنری دوست دارم..هروقت ک میخوام کاری انجام بدم یاد حرف معلم زبانم میافتم ک همیشه میگفت:

توی زندگیتون نگاه کنید ببینید چ چیزیه بیشتر از همه شما رو ب وجد میاره ...چی باعث میشه شاد باشیدو با انرژی!...چیه ک وقتی اسمش میاد حالتون دگرگون میشه ...؟برید دنبال اون ..اونو هدف اصلی قرار بدید و وقتتون رو صرف اون کار کنید..چندتا هدف توی زندگیتون نباشه ...فقط ی هدف اصلی داشته باشد چون اگر غیر از این باشه موفق نمیشید.حرفشون کاملا برام اثبات شده است.

ب نظر من ک درسته  وقتی از این شاخه ب اون شاخه بپری شاید موفق بشی اما بعدا میبینی ک خییلی وقت رو از دست دادی و میتونستی خیلی بهتر باشی...پس بهتره همیشه ی هدف اصلی تو زندگی باشه تا 10تا هدف فرعی ک نمیدونی کدومشو انتخاب کنی .الیته میشه در کنار هدف اصلی هدف های دیگه هم باشه اما اصل اینه ک فکر و ذهنت رو روی ی چیز متمرکز کنی ودرکنار اون چیزای دیگه هم.

حالا حکایت منه... .متفکر

از دیروز تاحالا دلم میخواد برم مسافرت هرچی ب مامانمینا میگم نمیان بریم میگن خودت برو ...منم تنها دوست ندارم حالا موندم برم یا نه!اگه برم ک فردا میرم.(در این راستا نی نی دار شدن خالم رو تبریک میگم)

آهان راسی هفته پیش فکرکنم شنبه ۱۲هم بود ک دندون دردی گرفتم ک ساعت ۳ رهسپار بیمارستان شدم وفایده نداشت ک نداشت.نه اسپری ...نه سیر...نه کسیه آب گرم...خلا۳ه ک ۵۰۰ تومنی سلفیدم تا درسش کردم البته ۴ کاناله بود و دکتر هنوز ۲تاش رو پرنکرده خیلیم درد کشیدم برای بازشدن کانالاش.حالا فردا دیگه میرم و کلا درسش میکنه.این چند روز دستگاهشون خراب بود.

یکی از دوستای عززززززیزم میخواد رایتل بخره بعد میگم شمارتو ب منم میدی میگه آره هفته ایی ی دونه!میگم یعنی چی؟ میگه هفته ایی ی دونه دیگه! نیشخندمیگم میخوای منو بکشی آیا!؟نیشخند

همین دوستم بهم گفت تا حالا قصه "شازده کوچولو" رو شنیدی از زبان خود شاملو؟گفتم نه. میگه تاحالا۱۰۰بار گوشش داده  و همیشه آخرش اشکش در میاد...حالا دانلودش کردم گوشش بدم.

آها ی چیزی هم از دوهفته پیش ک مهمون داشتیم و من اولین مرغ عمرمم رو پختم برای مهمونمون ک شوهرخالم بود.کلی ذوق کردم گفتم ثبت شه اینجا.

 در مورد روغن مورچه هم بگم برای خانوما:ب درد نمیخوره.

هوا هم ک بارونیه اما کو بارون؟!!

گفتم تو این پست هرچی دلم میخواد بگم دیگه!

 

+ دوشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۲ 23:40 Bita |

 

دارم درس میخونم ک گوشیم زنگ میخوره نگاه میکنم میبینم یکی از دوستای دوران موسیقیمه ...تعجب میکنمسوال...بر میدارم و سلام و احوال پرسی میکنیم..میگه خبری ازت نیست..یکم حرف میزنیم...میگه میای اجرا بزاریم !؟سوال(پیانیسته)...میگم میدونی ک دست ب ساز نیستم. میگه انقدر قطعش خوشگله ک عاشقش میشی بیا ببین اگه نتونستی نیا(هم نوازی پیانو و ویولن و گیتاره)...

یکم براش بهونه میارم میبینم ک فایده ندارهعینک ...ب احترام  اصرار کردنش  ک 10 سال بزرگتره و گل روی خودش میگم باشه فرادا ساعت 6 میام خونتون..

از وقتی خونه خریدن و کوچولوش ب دنیا اومده ندیدمش ...تو فکر اینم ک براش ی هدیه بخرم اما صبح تا ظهر ک مدرسم بعد از ظهرم ک کلاس بعدشم ک سریع باید برم اونجا....بعد از مدرسه  با مامانم چندجا میریم چیزه ب درد بخوری نمیبینم میگم ولش کن فردا هدیه میگیرم...عینک

ساعت 6 میرم خونشون میاد استقبالم با اون حالش(سرماخورده)...میریم داخل . میخوام سازمو در بیارم کوک کنم میبنم کوچولوش خوابه  صرف نظر میکنم تا بیدار شه ..یکم گپ میزنیم و غیبت میکنیمزبان...قطعشو میبنم فقط 4  صفحه و تنالیته آرومی داره میگم قبوله اما بازم بنا ب دلایلی  از ته دل راضی نیستم....دیگه پسرش بیدار میشه منم شروع میکنم ب کوک ساز...میگه بابا چ صداااااایی...نیشخند

یکم میزنم میبینم نه فایده نداره دستم خوابیده . تازه بدتر از همه ناخن هامم بلنده .میگم فردا تمرین میکنم بعد میام .

دوباره یکم حرف میزنیم و چای میخوریم ..دیگه ساعت از 7 گذشته .زنگ میزنم ب مامانمینا میبینم ک بیرونن...منم خداحافظی میکنم و بعد از کمی پیاده رفتن بهشون ملحق میشم...

میریم خونه همراه مامانم اسنک درست میکنم....کلی با پسرخاله 1.5 سالم حرف میزنم تلفنی

نیشخند(عاشقشمقلب)بعدشم  پژمان میبینیم .بعدش حال هیچ کاری ندارم کامپیوتر روشن میکنم ک زبان بخونم بازم حسش نیست و فقط روزانه مینویسم.

حتی حال ندارم موبایلم رو بزنم توی شارژزبان


ی پست در مورد نحوه کلی دست چپ نوشتم ک تنها عکس نداره .وقت نمیشه کاملش کنم.


پی نوشت برای یک دوست:

ی دوستی برای من پیام گذاشته بودن ک قطعاتم رو اینجا بزارم.ب اشتباه فکر کرده بودن ک من استادم و اهنگساز! باید بگم ک متاسفانه اینطور نیست ولی اگر هم بود هیچ وقت  قطعاتم رو ب نمایش  وبلاگ نمیذاشتم ب دلیل مسائل امنیتی.البته خوشحالم ک  شما خوانننده وبلاگ من هستید.


+ یکشنبه ۵ آبان ۱۳۹۲ 0:15 Bita |

 


عنوان مطلب رو داشتینsurprisesurprise................

چند روز پیش این خبر رو شنیدم و دوباره امشب هم.

جریان از این قراره که یه آقایی به اسم والاس هارتلی رهبر گروهی بوده که توی کشتی تایتانیک ساز میزدند و زمانی که کشتی در حال غرق شدن بوده این آقا به نوازنده ها میگه تا آخرین لحظات زندگیتون ساز  بزنید و خوش باشید وبرای بقیه دلگرمی ایجاد کنید.و تا اخرین لحظه هم ویولن رو از خودش جدا نکرده.گفته شده  این گروه قطعه  ی "خدای من به تو نزدیک تر است" را پس از برخورد به تکه ی یخی در اقیانونس اطلس شمالی نواخته اند.


مطبوعات اون زمان گزارش دادند که زمانی که جسد "هارتلی" از آب به بیرون کشیده شد، ویولن به اون آویزان شده بود.
گفته شده  که ویولن و کیف او ، در آن زمان به انگلستان فرستاده شده اما پس از آن، هاله ای از ابهام سرنوشت این ویولن را احاطه کرده است.

حالا ویولنی رو توی انگلستان پیدا کردن که یه آقایی به اسم هنری آلدریج از متخصصان تایتانیک بعد از صرف 7 سال وقت متوجه شده که این ویلن همون ویولن آقای والاس هارتلی.


کارشناسان به منظور تایید اصل بودن ویلن  آن را درون دستگاه سی‌تی‌اسکن بیمارستان «بی.ام.آی ریجوی» قرار دادند.

حال این ویولن چطور پیدا شده؟ زمانی که کشتی تایتانیک با یخ برخورد  کرده و غرق شده یعنی  سال 1912 ساعت 2:20 بامداد 15 آوریل . روزها بعد جسد والاس همراه با ویولنش پیدا میشه و در اخر هم توی خونه ی نفر پیداش میکنن.

این ویلن گرون ترین چیزی ک از کشتی تایتانیک پیدا شده ب خاطر این که مسافران کشتی هنگام غرق در حال گوش دادن به موسیقی زنده بوده اند که والاس و سایر نوازندگان می نواخته اند! و به خاطر واقع تاریخیشه و این که هنوز بعد از گذشت صد و یک سال، در وضع خوبی قرار دارد. این ویولن درون کیفی چرمی قرار داشته و به همین علت تقریبا سالم مونده. hypnotized

این هم چندتا عکس:

(این هم دست نوشته از نامزد والاس هارتلی که به محققان کمک زیادی کرد  و هویت این ویولن و دلیل اینکه چرا هارتلی آن را به‌خود آویزان کرده بود روشن کرد.ظاهرا، نوشته ای بر روی کیف ویولن وجود دارد که نوشته شده : برای "والاس"؛ به مناسبت نامزدیمان: ماریا. )این نوشته هم ی جورایی نشان دهنده متعلق بودن ویولن ب هارتلی.

(دو تا ترک بزرگ روی بدنه ویلن رو ببینید ناشی از رطوبتی بوده ک ب ویولن وارد شده)


(این هم یک عکس از سی‌تی‌اسکن کردن ویولن)


تازه 400,000پوند قیمت فعلیشه خدا میدونه چقدر فروش بره من اگر این همه پول داشتم بدون شک میخریدمشعینک

حالا جالب ترین نکته اینجاست که نمیشه با این ساز زد یعنی صدا داره اما سازی نیست که به درد ی نوازنده بخوره و فقط ارزش هنری  داره.

حالا قراره در موزه  آثار بر جای مانده از کشتی تایتانیک در پیجن فورج در تنسی به نمایش گذاشته  شه.کاش حداقل میتونستم برم ی عکس باهاش بگیرمزبانوالا.



بعدا نوشت در تاریخ 1392.6.29 ساعت 12.15Am :

ویلن فروخته شد .....

وای 400 هزار پوند کجا و 900 هزار پوند کجا؟surprise

900,000پوند فروش رفت یعنی  حدود 4 میلیارد. surprisesurprise

ی کلکسیون‌دار انگلیسی خریدش.(بابا پولداااااااااار)hypnotizedhypnotized

رکورد فروش یادگاری های تایتانیک رو داشته دیگه.خدایش حسودیم شده.زبان



+ جمعه ۲۶ مهر ۱۳۹۲ 22:7 Bita |

 

روزای کوتاه اما شاد و پر انرژی کلاسهای ویلن من ب سرعت سپری میشد و از این هفته تا هفته آینده روزشماری میکردم برای کلاس هام....

ی روز ک خیلی با انرژی رفتم برای کلاس منشی آموزشگاه گفت استادتون دو جلسه نیستن و اجرا دارن و این دوجسله  استاد کس دیگه ایه...no talkingوارد کلاس شدم  آقایی جوون تر از استاد خودم با موهای تقریبا بلند خرمایی روشن و چشمای خمار و اخمووووو با پوست روشن و سخت گیر رو دیدم دوجلسه من با این استاد کلاس داشتم نَکِه(!) این دو جسله درسم نداد انقدر بدم اوووووووووووومد خصوصا ک ب بردارم درس داده بود at wits' end(البته بعدها بهشون حق دادمstraight face)ولی همش از من ایراد میگرفت میگفت چشماتو نببند(خب از بس استرس وارد میکرد چشمامو میبستم)ولی انقدر اون دوجلسه بد گذشت ک نگو.

خلاصه استاد ک اومد ی ذره بهش گله کردم گفت عیب نداره عیب نداره

هروقت میرفتم کلاس استاد میگفت ک میخواد بره و رفت آمد براش مشکله و...از این قبیل حرف ها..راسش جدی نمیگرفتم big grinمیگفتم داره کلاس میزاره و ناز میکنهbig grinآخه هرجلسه میگفت این جلسه دیگه جلسه آخره ...بعد دوباره جلسه بعد این پروسه تکرار میشدbig grin(استاد تو رو خدا ببخشید ها بخدا شما بهترنید blushing Friends Circle)... ی روز رفتم سر کلاس دوتا از هنرجوها نیومده بودند و من 1ساعت و نیم سرکلاس بودم و استاد همش صحبت کرد و 5دقیقه درس داد و پرسیدbig grin...خودمم ترجیح میدادم صحبت کنه چون واقعا شیرین حرف میزد کلا هم چهره شیرینی داشت هیچ وقت هیچ وقت هیچ وقت اخمو ندیدمش همیشه چهره مثبتی داشت.thumbs up

روزها هینطور گذشت..روزهای خوبی ک بهترین لحظات عمرمم رو برام ساختن  وتا همیشه بهترین خاطره های من هستن... تا ی روز دل درد شدیدی گرفتم طوری ک تا شب ب خودم میپیچیدم  و گلاب ب روتون pukeشب ساعت 11 رفتیم بیمارستان دکترمعاینه کرد گفت آپاندیسیت شما خانم سیاه شده و باید ظرف 12ساعت خارج بشه وhypnotizednail biting.....منم هاج و واج زدم زیر گریه و هیچی الکی الکی بستری شدم دیگه زنگ زدم ب  یکی از دوستای خوبم نمیدونم شایدم اون زنگ زد و خلاصه جریان رو گفتم دیدم بیچاره با مامانش تا نیم ساعت بعد بیمارستان بودن..شیواجون ممنون.kiss

کلی آمپول و سرم ب خوردم دادن sickتا صبح ساعت 7 بیدار شدم دیدم ک حالم خوبه خوبه  ب مامانم گفتم.مامانم ب دکتر گفت حالش خوبه نمیشه ببریمش دکتر گفت نه اصلااااا....باید آپاندیسیتش پخ پخ بشه...big grin(خیلی مظلوم شده بودم الهیییییییییییییییtongue)بعدم قبل از اینکه برم اتاق عمل زنگ زدم ب آموزشگاه (چون دو روز بعد کلاس داشتم و گفتم آره جریان اینجوریاس و منم نمیامon the phone)

قبل از ظهر رفتم اتاق عمل ، 2/3ساعت بعدم اومدم بیرون و بعد از ب هوش اومدن هم نیمه هوش بودم یعنی تا 3 روز نمیتونستم بلند شم از تخت سرم گیج میرفتhypnotized قدم از قدم برنمیداشتم.حدود 10 روزی از مدرسه ک هیچ از کار و تمرین و انرژی افتادم...تا حالا عمل نکرده بوم تا ی هفته بخاطر اتر قفسه سینم درد میکرد...ولی در کل ترسم از عمل ریخت (کف زمین)big grinدر ضمن دکتر گفت آپاندیست رو فرستادیم اصفهان نوع کمیابی بوده hypnotized( تازه نیست ک خیلی اهل درس بودم کتابام برده بودم بیمارستان)

هنوز دو روز نگذشته بود ک بخیه هام رو کشیده بودن که پاشدم رفتم مثلا کلاس موسیقی دیدم استاد عوض شده و ی آقای 35/36 ساله استاده جدیدهsadاون موقع بود ک گفتم ای دل غافل دیدی رفت!وااااااااای.

اون همه پله ها رو بالا رفتم با دل دردم.استادی هم ک دو جلسه ب جای استادم اومده بو هم اون روز اونجا بود(آخه دوست بودن با استادم) ولی چیزی نپرسیدم.رفتم سر کلاس استاد جدید.sad


راسی اینم بگم ک من تو اتاق عمل بودم همه چی رو میفهمیدم هااااااااااsurprise اما حس نداشتم ولی کاملا میفهمیدم ی بلاهایی داره سرم میادsurprise.

+ شنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۲ 13:41 Bita |

 

سلام

این روزا خیلی انگیزه دارم اما  اراده نه...سوال

کلی کتاب تست و کنکور خریدم ی تعداد زیادی هم از کسی گرفتم

قصد دارم یک سال پشت کنکور بمونم چون امسال میدونم رتبه خوبی نخواهم اورد چون  هنوز  هیچی نخوندم اما خب نمیزارم  12 سال سر کلاس درس نشستنم نتیجه اش صفر!!! بشهقهرگرچه همیشه آرزوم بوده وهست ک تو رشته موسیقی تحصیل میکردم ولی...

واقعا ذهنم درگیره این روزا...درس خوندن رو دوست دارم حتی اگه زیاد اهلش نباشم میخواستم ی مسافرت 3 روزه برم ک دیدم صرف نمیکنه پاک حس درس رو ازم میگیره...

این تغییر ساعت چی بود !؟ اه(با فتحه)...زودی شب میشه شبم تموم نمیشه منم کسل میشمخمیازه

هوام ک دیگه ملس شده این احساس سرمایی ک شبا دارم رو خیلی دوست دارم الانم دستام و پاهام یخ زدن...

دلم خیلی زود ب زود برای کسایی ک دوسشون دارم تنگ میشه.مثل الان...دقیقا 4 سال پیش همین موقع ها بود ک جلسه دوم یا سوم کلاس ویلنم بود چقدر زود گذشت واقعا...با اینکه هنوز سنی ندارم اما دیگه دوست ندارم سنم زیاد شه انگار زمان زودتر از چیزی ک فکرشو میکنم میگذره .حیف...

راسی کیا کنکورین ؟؟؟؟؟؟ یا کنکور دادن و راضی بودن ؟؟اگه تجربه مفیدی هست ب ما هم بگید لدفن!یول

بعدا نوشت:

امسال برعکس اون بچه هایی ک آه و ناله میکردن واسه مدرسه رفتن و سال تحصیلی جدید رو بهم تسلیت میگفتن من هیچ حس خاص یا بدی نداشتم خوشبختانه.یک سال دیگه خوب یا بد تموم میشه پس حداقل زهرمار خودم نکنمش الکی.

بعدا نوشت:

دیروز(3شنبه 9مهر) تو کلاس  فیزیک کنکور دبیرمون گفت ک یکی از  رتبه های تک رقمی کنکور ک همشهری خودمونه معدل 3 دبیرستانش 13 بوده تعجباصلا هم درس نمیخونده واز تابستونی که میخواسته ب پیش بره شروع کرده ب خوندن ...فکر ککککککککککککککککن...تعجباین یعنی ک فقط و فقط اراده کرده.همین.

آفرین و این یعنی انگیزه برای من و شمامتفکرالبت نه اینکه آدم نخونه بعد یدفه تو6 ماه جبران کنه!نه.اما خب برای من  ک کاهلی کردم انگیزه شد زیاد.




+ دوشنبه ۸ مهر ۱۳۹۲ 22:17 Bita |

 

سلامعینک

اول از هرچی بگم ک من چند تا از حروف های کیبوردم کار نمیکنه و الان ب  سختی تایپ مینمایم...عصبانی

ی مسافرت چند روزه بودم ک در نوع خودش خوب بود و خوش گذشت.. بگذریم...


نحوه صحیح گرفتن ویلن:


1.قبل از هرچیز بالشتک رو روی بدنه پشتی ویلن قرار میدیم.


بالشتک:وسیله ای جدا از ویلن ک باعث میشه ویلن راحت تر روی شونه نوازنده قرار بگیره نوازنده هم آزادی عمل بیشتری داشته باشه معمولا دوتا پایه داره و پیچ های تنظیم... ی قوش هم داره ک باعث میشه خیلی راحت  روی شانه قرار بگیره(اندازه های مختلفی داره برای سنین مختلف)

کلا بالشتک ی مبحث جداست پس خیلی واردش نمیشیم.


2.بعد از این مرحله ویلن رو روی شانه چپ قرار میدیم طوری ک قوس بالشتک توی قوس استخوان کناره ترقوه جا بیفته!!! البت بگم وقتی ویلن رو روی شانه قرار دادید و دید از هر لحاظ آزادی عمل دارید و راحت هستین و فشار بهتون وارد نمیشه  و میتونید دست چپ تون رو ب راحتی ب هر طرف حرکت بدید پس بدونید ک درست گرفتید. باید فکر کنید ویلن دست سوم شماست و  بتونید هم زمان با گرفتنش راه برید ... کارهای متفرقه انجام بدید و...

(البته این کار باید ابتدا با کمک استاد انجام بشه)


نکته:ویلن نباید خیلی ب سمت بالا گرفته بشه:


نکته:ویلن نباید خیلی ب سمت پایین گرفته بشه:


نحوه درست گرفتن(نه خیلی بالا نه خیلی پایین):


(البته کمی تمایل به سمت بالا خوبه چون باعث میشه در هنگام نواختن آرشه از روی ویلن سر نخوره البته نباید خیلی اغراق آمیز انجام بدید ک دست خسته شه"بدون عکس")


چند نکته مهم:

1.حتما ایستاده نحوه گرفتن ویلن رو تمرین کنید (الزاما جلوی آینه).

2.پاهاتون رو ب اندازه عرض شونه باز کنید و صاف بایستید.

3.آزدی عمل دست چپ شما نشان دهنده درست گرفتن ویولن هستش.

4.قسمت چانه گیر حتما زیر چانه قرارگیرد.نزدیک ب گوش نباشد و سر هم خیلی حالت خوابیده نداشته باشد. 



من خواستم نحوه قرار گرفتن دست چپ و  حالت مچ دست چپ رو هم یک جا تو همین پست بگم ک بهتر دیدم ی پست جدا براش اختصاص بدم.


راستی ی عذر خواهی بده کارم ب همه بچه هایی ک ب وبلاگم اومدن و منم بی معرفت بازی در اوردم بهشون سر نزدم(جبران)ناراحت


فعلا....

(شاید پست رو کامل تر کنم)





+ چهارشنبه ۳ مهر ۱۳۹۲ 22:21 Bita |